پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
مامان پريسامامان پريسا، تا این لحظه: 35 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره
بابا رسولبابا رسول، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

پارسا دردونه ی مامان و بابایی

اين چن وقت...

1393/9/17 16:40
340 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر مامانى

اين چن وقته اتفاقاى قشنگى اوفتاده 

يكيش كه خبر برگشتمون پيش آقاى اسدى بود كه تو پست قبلى گفته بودم

ديروز رفتيم پيش خانوم شوقى(مربى آموزشى دو سال پيشت)

خدا رو شكر از وضعيتت خيلى راضى بود و گفت كه واقعا

تغيير كردى

خيلى خوشحالم از اين بابت

خبر بعدى اينكه شما يه چن هفته اى ميشه كه ميرى مهد كودك

راستش دو سال پيش هم يه بار گذاشتمت مهد ،ولى به خاطر كلاساى زيادت وقت نكرديم ادامه بديم 

ولى دوباره به خاطر اينكه خيلى حوصله ات سر ميره يه روز در ميون ميرى

البته به مربى هاى مهدت گفتم كه فقط باهات بازى كنن نميخوام كه اونجا هم تحت آموزش باشى تا از ياد گرفتن زده بشى

تو هم خيلى مهد رفتن رو دوست دارى مخصوصا خاله ساناز رو(مربى مهدت)

اينم از عكست توى مهد سوار تاپ

 

 

 

خبر بعدى اينكه محل اسب سوارى شما عوض شد

قبلا براى سوار كارى تو گل پسرى ميرفتيم ورزشگاه آزادى ولى از دو هفته پيش كلاس هاتون يه جاى ديگه تشكيل ميشه

توى شهرك سينمايى غزالى قسمت اسب سوارى

خيلى جاى قشنگيه

آدم احساس ميكنه توى تهران قديم داره راه ميره مخصوصا كه توى گراند هتل موسيقى سنتى پخش ميكنن و صداى موزيك همه جاى خيابون مى پيچه

چن تا عكس انداختم كه برات ميزارم

 

ااينجا رو به روى سينماست

 

 

 

 

 

خيابون لاله زار

 

 

 

 

 

گراند هتل

 

 

 

 

 

يه خبر ديگه هم يه هديه اى بود كه بابايى برات خريده بود و حسابى ما رو غافلگير كرد

از دست اين كاراى بابايى

من اصلا دوست ندارم تو خونه حيون نگه دارم نه اينكه از حيون بدم بيادا

از ديدن اين موجوداى معصوم توى قفس حالم بد ميشه

فعلا تصميم نگرفتم كه نگهش دارم يا نه ...

شايد ببريم طرفاى كردان آزادش كنيم

ولى تو از بودن خرگوشى دارى حسابى كيف ميكنى و از بازى كردن باهاش سير نميشى

البته اصلا نميدمش دستت چون هم ممكنه خرگوشت اذيت بشه هم براى تو خوب نيست

ميشينى نگاهش ميكنى و تك تك كاراشو به ما گزارش ميكنى

 

 

 

اينجا هم تحت تدابير شديد امنيتى خرگوشت رو اورديم از قفسش بيرون تا كمى بازى كنه

 

 

اينم يه جايزه براى تو گل پسرى كه توى مهد يه شعر براى مامانى ياد گرفتى (البته هنوز همشو ياد نگرفتى )

 

 

 

الهى هميشه لبت خندون باشه عزيزكم

مامانى و بابايى عاشقتن

پسندها (3)

نظرات (5)

مریم
20 آذر 93 0:47
همیشه خوش خبر باشین انشاءالله
مامان زهره
20 آذر 93 17:16
خب خدارو شکرتو این دوسال هم تغییراتی داشته ،خسته نباشی از این همه زحمت و تلاش بی دریغت انشاله نتیجه اش رو میگیری
مامان پارسا دردونه
پاسخ
به اميد خدا
مامان فرناز
24 آذر 93 1:02
هميشه شاد و سلامت باشه گل پسرمون
منا مامان الینا
24 آذر 93 13:11
سلام مامانی خوبی؟ مرسی که به وب الینا سر زدی عزیزم ماششالله پارسا چقد ناز و دوست داشتنیه خدا حفظش کنه پریسا جون اگه ناراحت نشی میشه بدونم مشکل پارسا جان چیه و برای چی کاردرمانی انجام میدی دقیقا درک میکنم کلاسهای کاردرمانی هم خسته کننده هم روحیه آدم داغون میشه اما برای پارسای عزیزم آرزو میکنم که به زودی بتونه روی پاهاش راه بره و شادی رو به قلب مامان و باباش بیاره و روزهاتون پر از رحمت و برکت الهی ببوسش گل پسرتو
مامان پارسا دردونه
پاسخ
ممنون منا جون كه به ما سر زدى برات تو خصوصى نوشتم
مامان جون
28 آذر 93 4:16
ایشالله که همیشه موفق باشی عزیز خاله , خرگوش من چه نازه/ گوشاش خیلی درازه / پوستشو سیاه و نرمه / مثل بخاری گرمه/ پاهاش صدا نداره/ کاری به ما نداره
مامان پارسا دردونه
پاسخ
راستى خرگوش كوچولو رو هم داديم يه باغ وحش تا بهتر ازش نگهدارى كنن