پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
مامان پريسامامان پريسا، تا این لحظه: 35 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
بابا رسولبابا رسول، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

پارسا دردونه ی مامان و بابایی

پارسا با کلاه

مامانی گلم من و بابایی خیلی دوست داریم برات کلاه بخریم آخه خیلی بهت میاد اینا یه سری از کلاهاته که دم دست بود البته یه عکس خیلی با مزه هم داری که آخر از همه گذاشتم حتما ببینش   واااااااااااااااااااااای پسملم دخمل شده تو دخمل میشدی می ترشیدی مامان قربووووووووووووون اون خندت بشم   ...
4 تير 1393

ظهر یک روز گرم با پارسا

آقا پارسا نهارشون رو میل کردن و مشغول آتیش سوزوندنن پسر گلم این همه اسباب بازی داری برو تو اتاقت با اسباب بازی هات بازی کن تا مامانی یه کم استراحت کنه و از دست تو یه نفسی بکشه آفرین پسر حرف گوش کنم قربون دردونم بشم من مامانی خیلی دوستت داره فدای اون خندت بشم من پسرم داره خسته میشه دیگه عزیزم برو بخواب دیگه چشمات خمار شده ببین خسته شدی آخیش بلاخره خوابیدی خوابای خوش ببینی عزززززززیزم    منم برم به کارام برسم  &nb...
1 تير 1393

تماشای فوتبال

چند روزیه جام جهانی شروع شده شبا خیلی دیر میخوابی با بابایی میشینی فوتبال تماشا میکنی ب رات فرقی نمیکنه کدوم تیم بازی میکنه همه رو تماشا میکنی با یه هیجانی هم تماشا میکنی انگار همه بازیکن ها رو میشناسی داد میزنی و میگی آقا گل بزن آقاااااا گل بزن هر کدوم از تیم ها هم که گل بزنه به یه اندازه خوشحال میشی(پسرم طرفدار بازی خوبه)   البته اگه ایران خوب بازی کنه بیشتر خوشحال میشی  قربون پسر گلم بشم الان که دارم برات مینویسم داری سی دی خاله ستاره رو نگاه میکنی راستی دیشب یه کار خیلی خوب یاد گرفتی که منو بابایی رو خیلی خوشحال کردی یه کم دیر یاد گرفتی ولی مهمه که یاد گرفتی همون...
30 خرداد 1393

وقتی پارسا کوچولو بود

بچه ها وقتی کوچیکترن خیلی معصوم ترن  پاک ترن انگار مال یه دنیای دیگه ان   آسمونین هنوز این جهانی نشدن فرشته هایی که هنوز به این دنیا عادت نکردن .تا حالا به گریه های بدون علت بچه ها دقت کردین..... فرشته های آسمونی رو خیلی راحت میشه تو بچه ها دید تو خنده هاشون   گریه هاشون   دستای کوچولوشون   چشماشون پارسا فرشته ی کوچولوی من     ...
25 خرداد 1393

امیر مهدی خاله

29 اردیبهشت پارسا کوچولوصاحب یه پسر خاله خوشگل دیگه شد. اسم این تازه وارد امیر مهدیه داداش کوچولوی امیر حسین. این آقای خوش تیپ امیر حسین   تو عزیزترین خاله ای اینم اولین عکس امیر مهدی تو بیمارستان خاله قربونت بشه عززززززززززززیزم اینم یه عکس دیگه اولین باری که امیر مهدی اومد خونه ما البته اینجا آقا پسر ماچند روزیه  مسلمون شده سه پسر خاله دوست داشتنی پارسا محو تماشا پسرای گل ...
25 خرداد 1393

مسافرت اردبیل

دو هفته پیش با مامان جون و دایی رفتیم مسافرت رفتیم دامنه های سبلان اول رفتیم آب گرم گیوی تا حالا نرفته بودیم ولی خیلی جای قشنگی بود فکر کنم تو راه خلخال به اردبیل بود . بعد رفتیم آب گرم سردابه آب گرمش خیلی خوب بود ولی طبیعت سردابه فوق العاده تر کوه های سرسبز گل های رنگارنگ  گله ی گوسفنده ها  چشمه های زلال تو که حسابی کیف میکردی اصلا دلت نمیخواست بریم خونه . بعد از سردابه رفتیم کلیبر اونجا هم خیلی قشنگ بود خیلی خوش گذشت مخصوصا آب گرمش آب با اینکه خیلی گرم بود تو خیلی دوست داشتی مگه میشد تو رو آورد بیرون کلی واسه خودت آب بازی کردی. از گردنه حیران رفتیم آستارا وا...
23 خرداد 1393