پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
مامان پريسامامان پريسا، تا این لحظه: 35 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره
بابا رسولبابا رسول، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

پارسا دردونه ی مامان و بابایی

تعطيلات نوروزى

1394/1/15 23:24
385 بازدید
اشتراک گذاری

عيدت مبارك عزيزممحبتمحبت

امسال تصميم داشتيم تعطيلات بريم شمال البته با خاله اينا و دايى و مامان جون كه بخاطر سردى هوا كنسل شد،آخه هوا همش بارونى بود مخصوصا طرفاى شمال ،ما هم به خاطر شما بچه ها كه مبادا سرما بخورين تصميم گرفتيم كه تو تهران بمونيم...

در عوض كلى مهمونى و گردش رفتيم

روز اول كه مثل هميشه خونه ى مامان جونا رفتيم

پارساى خوش تيپ ،روز اول عيد

 

روز بعد هم خونه عمه و خاله و دايى و عمو ...

دو سه روز اول همش خونه بزرگترا رفتيم ،روز چهارم با خاله اينا و مامان جون اينا رفتيم يه باغى توى ده بهار(طرفاى شهريار)خيلى جاى قشنگى بود ،درختا همه شكوفه زده بودن ،شكوفه هاى صورتى،قرمز ...

يه جاى خلوت و دنج ...

البته دفعه اولمون نبود كه اونجا رفته بوديم ولى مثل دفعه اول شايد هم بيشتر بهمون خوش گذشت ،تو هم كه آقا شده بودى همش دستتو ميگرفتمو راه ميرفتيم...

ده بهار زيبا با شكوفه هاى بهارى

 

از روز پنجم بابايى رفت سر كار ولى چون زود برميگشت بعدش با هم ميرفتيم بيرون

يه روز رفتيم برج ميلاد ،به خاطر عيد برنامه هاى خيلى خوبى داشتن ،هر شهرى يه غرفه داشت با غذاهاى محلى 

خيلى شلوغ بود ،برنامه هاى قشنگى داشتن 

چون كه ما يه كم دير رفته بوديم نتونستيم بريم بالاى برج ولى قسمت پايينشم خيلى بهمون خوش گذشت 

يه عالمه ازت عكساى قشنگ گرفته بودم ولى شب كه داشتم برنامه هاى گوشيم رو مرتب ميكردم همه عكسا رو پاك كردم😭😭😭😭

يه روز هم رفتيم پارم ارم

روز سيزده بدر هم با آقا جون اينا و عمه اينا رفتيم پارك جوانمردان

البته خود پارك نه يه كمى بالاتر از پارك يه جاى بود كه مث باغ بود ،هم خلوت تر بود هم قشنكتر

اونجا هم خيلى خوش گذشت ،اول تور وصل كرديم واليبال بازى كرديم ، بعد وسطى ، بعد طناب كشى...تو هم همش داشتى ما رو تشويق ميكردى،توپ بازى ميكردى،جايى كه نشسته بوديم نزديك زمين بازى بچه ها بود تو هم كه عاشق تاپ و سرسره همش مشغول بودى...قربونت بشم كه از پله هاى سرسره خودت بالا ميرفتى ،از نردها ميگرفتى و آروم آروم از پله ها بالا ميرفتى❤️❤️❤️❤️❤️❤️

پارسا و پسر عمه هاى مهربونشمحبت

آقا جون مهربون 

عشق هاى من

خدا رو شكر ميكنم به خاطر روز هاى خوبى كه داشتيم،به خاطر با هم بودنمون ،به خاطر خندهاى تو،به خاطر همه چيز...

خدايا عزيزترينهامو به تو ميسپارم

 

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان زهرا
16 فروردین 94 22:34
سلام پریسا جون سال نو مبارک انشااله تو سال جدید بهترین اتفاق زندگیتون رخ بده.قربون پارسای گلم برم که انقدر خوش تیپ شده انشااله لباسای دامادیشو بپوشه.سفره هفت سینتونم عالی شده خدارو شکر که روزای خوبی را پشت سر گذاشتید انشااله از این به بعدشم همینطور باشه
مامان پارسا دردونه
پاسخ
مرسى زهرا جون از لطفتايشاله سال جديد شما هم پر از خير و بركت باشه
مریم
21 فروردین 94 0:35
امیدوارم سال خیلی خیلی خوبی داشته باشین پر از خبرهای خوب. همیشه به شادی انشاءالله
مامان پارسا دردونه
پاسخ
منم آرزو ميكنم شما هم سال پر بركتى داشته باشيد