پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
مامان پريسامامان پريسا، تا این لحظه: 35 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره
بابا رسولبابا رسول، تا این لحظه: 41 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

پارسا دردونه ی مامان و بابایی

دستانت...

  ‫دستانت را به من بده هزار راه نرفته است که با هم نرفته‌ایم هزار حرف نزده است که با هم نزده‌ایم هزار لحظه و آغوش و کلام است که، با هم سکوت نکرده‌ایم دستانت را به من بده این زندگی پر از بالا و پایین است می‌دانم، بدون هم کم می‌آوریم دستانت را به من بده من، این زندگی را هزار بار زندگی کرده‌ام ...
21 ارديبهشت 1394

پدرم،نيستى تا بگويم روزت مبارك

  پدر  قلبم به درد آمد  وقتی دیدم همه برای پدرشان هدیه میخرند اما تو نیستی و من  پدر  ندارم. آرزویم این است که باز کنارت بنشینم,به صورت مهربانت خیره شوم و تو برایم حرف بزنی اما خواسته ایست محال و آرزویی عبث. می دانی هر شب میخوابم به امید اینکه مگر در خواب ببینمت. نازنینم! جای تو همچون تاجی بر سرم بود,بخدا هرگز گمان نمیکردم جای تو زیر خاک باشد,چه فاصله ی طولانی بین ماست.... پدر  به اندازه ی  وسعت  تمامی  دریاها دلم برایت تنگ شده..چقدر دوری از من.....! آه!! پدر  اگر در کنارم بودی,برایت بهترین هدیه را میخریدم تو مرا در آغوش گرمت میگرف...
13 ارديبهشت 1394

رسول عزيزم روزت مبارك

رسول عزيزم خدا را روزى هزار بار به خاطر داشتن تو شكر ميكنم تو بهترين همسر و بهترين پدر دنيايى كاش ميتونستم اونچه كه توى دلمه تو واژه بيارم ،اما افسوس كه نميشه فقط اينو با تمام وجود ميگم كه  عاشقانه دوستت دارم روزت مبارك عشقم   همسفر زندگیم وجود نازنین تو بهانه زیستن است. تو زیباترین حضور عاشقانه در زندگی من هستی عاشقانه و بی نهایت دوستت دارم، بیش از آنچه تصور کنی. دست های پر توانت ، همیشه بزرگ ترین حامی زندگی ام بوده . آغوش امن تو بهترین جا برای فراموشی غم های زندگیم  همسر مهربانم با وجود تو، مرا به الماس ستارگان نیازی نیست این را به...
13 ارديبهشت 1394

مادر تو بودن...

 گاهى از مادر تو  بودن احساس لذت می کنم و گاه هم به مرز پرمردگی برگ  های پاییزی می رسم . گاه وقتی که خوابی نگاهم بر تو اشک آلود می شود هق هق ام را در در میان انبوه بغض های بی بلوغ می کشم و آرام دست می برم بر موهایت گاه دلم می گیرد از همه حتی از خدا اما هرگز از وجود تو در زندگیم احساس ناراحتى نمی کنم . وقتی در کوچه چون عصای دستت می شوم و تو با همه رنج تنت ؛ تقلا می کنی و ناهموار قدم بر می داری ؛ ناخودآگاه عابران را به مکث دلسوزانه وادار می کنی من سرم را بالا می گیرم آن قدر که تمام آفتاب در چشمم فرو می رود. تو به من مفهوم مادر را آموختی و من به تو مدیونم .   ...
19 فروردين 1394

مادرم روزت مبارك

  هرگز صداى مهربانت را كه برايم لالايى ميخواندى را فراموش نميكنم همان صدای قشنگی که حالا نیز به تمام دلتنگی هایم پاسخ می دهد و آغوش گرم و مهربانش را پناهگاه تمام دلتنگی هایم کرده است. مادر عزیزم روزت مبارک. اى بهتر از كلمات!اى خواستنى تر از عشق !دوست دارم خورشيد را تقدیمت کنم و ستاره ها را بالای سرت بچینم و دستهای پینه بسته ات را در دستهایم بفشارم و در نگاه خسته و زیبایت گم شوم و بگویم دوستت دارم مادر. روزت مبارک ...
18 فروردين 1394

تعطيلات نوروزى

عيدت مبارك عزيزم امسال تصميم داشتيم تعطيلات بريم شمال البته با خاله اينا و دايى و مامان جون كه بخاطر سردى هوا كنسل شد،آخه هوا همش بارونى بود مخصوصا طرفاى شمال ،ما هم به خاطر شما بچه ها كه مبادا سرما بخورين تصميم گرفتيم كه تو تهران بمونيم... در عوض كلى مهمونى و گردش رفتيم روز اول كه مثل هميشه خونه ى مامان جونا رفتيم پارساى خوش تيپ ،روز اول عيد   روز بعد هم خونه عمه و خاله و دايى و عمو ... دو سه روز اول همش خونه بزرگترا رفتيم ،روز چهارم با خاله اينا و مامان جون اينا رفتيم يه باغى توى ده بهار(طرفاى شهريار)خيلى جاى قشنگى بود ،درختا همه شكوفه زده بودن ،شكوفه هاى صورتى،قرمز ....
15 فروردين 1394

سال ١٣٩٤مبارك

سلام عشقم ١٤ دقيقه مونده تا تحويل سال ٩٤ تو گل پسرى لالا تشريف دارى   ايشاله كه سالى خيلى خوب پر از شادى ، خبر خوش،اتفاقاى عالى،و از همه بيشتر سلامتى براى تو و بابايى و همه دوستات باشه  اميدوارم كه سال جديد پستاى شاد شاد برات بذارم همش دو دقيقه تا سال تحويل بابايى داره قران ميخونه تو دلش هممون رو دعا ميكنه بابايى خدا هميشه سايتو رو سرمون حفظ كنه ...
1 فروردين 1394