دوباره برگشتيم ايران...
دو سال پيش به اصرار آقاى (م)كلينيك ايران رو كنسل كرديم و رفتيم يه كلينيك ديگه مربى جديدت با هزار وعده و هزار اميد بهمون قول داد كه تو رو توى شش ماه ترخيصت ميكنه نميدونم اون موقع چرا نفهميديم كه هيچ كس نميتونه آينده رو پيش بينى كنه و ذره اى شك نكرديم كه همه اين حرف ها به خاطر پوله... آخه مربى جديدت گفته بود كه بايد هر روز دو تايمه كلاس داشته باشى ما هم به اين اميد كه بعد از شش ماه تو ترخيص ميشى هر چيزى كه ميگفت رو قبول كرديم هر روز كلاس رفتن جداى از هزينه سنگينش روحيه همون رو داغون كرده بود همش خسته بودى، از اشتها افتاده بودى، وقتى براى بازى كردن و بچگى نداشتى ،بهونه گير شده بودى،بگذريم از اين كه مربيت خيل...
نویسنده :
مامان پارسا دردونه
0:02